سیده فاطمه مقیمی بانوی کارآفرین

اگر بخواهیم در چند جمله به معرفی این بانوی کارآفرین بپردازیم می توانیم بگوییم که ایشان اولین زن ایرانی است که مجوز شرکت حمل و نقل بین المللی دریافت کرده؛ اولین بانویی است که پس از انقلاب، در ایران گواهینامه رانندگی پایه یک گرفته است. از سمت های ایشان می توان به عضو هیئت رییسه اتاق بازرگانی تهران، ریاست هیئت مدیره کانون زنان بازرگان ایران، استاد دانشگاه و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی اشاره کرد.

ایشان به انتخاب وزارت راه و ترابری به عنوان پیشکسوت نمونه معرفی شدند و بانک توسعه اسلامی از ایشان به عنوان کارآفرین برتر جهان اسلام تقدیر کرد. به علاوه سازمان پایانه های کل کشور نیز لقب مدیر نمونه را به خانم مقیمی اختصاص داده است.
 با نگاهی به سوابق تحصیلی ایشان دریافتیم که این بانوی کارآفرین مدرک کارشناسی خود را در رشته مدیریت بازرگانی و راه و ساختمان اخذ کرده و در مقطع کارشناسی ارشد در رشته مدیریت بازرگانی گرایش تحول ادامه تحصیل داده اند.
 در آخر خانم مقیمی دکترای خود را در زمینه کارآفرینی بین‌الملل کسب کرده اند.

عناوین و افتخارات سیده فاطمه مقیمی:
اولین بانوی بنیانگذار صنعت حمل و نقل و کشتیرانی خصوصی در ایران
مدیرعامل شرکت حمل و نقل بین‌المللی سدیدبار
کارآفرین برتر جهان اسلام در سال ۲۰۱۲ از سوی بانک توسعه اسلامی (IDB)
نخست کارآفرین برتر زن در کنفدراسیون اتاق‌های بازرگانی و صنعت آسیا و اقیانوسیه (CACCI) در سال ۲۰۱۶

از تألیفات ایشان نیز می توان به موارد زیر اشاره کرد:
کتاب اقتصاد مقاومتی (چاپ اول و دوم۱۳۹۲)
ترجمه کتاب پنج ایده خوب (چاپ اول و دوم۱۳۹۴)
ترجمه کتاب راهنمای جدید کارآفرینی (پرورش راهبران فرصت های اجتماعی و اقتصادی)-۱۳۹۶
مشارکت در تالیف کتاب درسی تصدی گری در حمل و نقل پایه یازدهم فنی و حرفه ای-۱۳۹۶
تالیف مقاله ISI باموضوع نقش زنان در توسعه اقتصاد با تمرکز کارآفرینی و مقالات متعدد در زمینه های تجارت، گمرک و …


ایشان در مصاحبه ای خواندنی تعریف می کنند:

سال ۱۳۵۸، در بیست و یک سالگی پس از تحصیل در رشته راه و ساختمان به ایران بازگشتم و امیدوار بودم که بتوانم در رشته خودم کار کنم. اما اوضاع بازار کار مرا به سمت مترجمی در یک شرکت کشاند. تازه بعد از شروع کار فهمیدم که آنجا شرکت حمل و نقل است. کارم در آن شرکت زیاد طول نکشید اما همان مدت کوتاه کافی بود که به این کار علاقه مند شوم. در سال ۱۳۶۳ شرکت خودم را ثبت کردم و از یک اتاق در دفتر کار شوهرم شروع کردم. راننده هایی که مرا می شناختند به این دفتر کوچک سرازیر شدند. امروز این شرکت یکی از بزرگ ترین شرکت ها در حوزه حمل و نقل به شمار میرود.

حرفه حمل و نقل و رانندگی ماشین های سنگین نه تنها شغلی مردانه محسوب می شود بلکه خانوادگی هم هست. پدر و مادر خانم مقیمی، که هر دو معلم هستند، از تصمیم او برای انتخاب این حرفه جا خوردند:«وقتی دیدند می خواهم وارد چنین حوزه ای شوم کمی تامل کردند. با دید فرهنگی آنها، حضور یک دختر در کار آزاد، آن هم چنین نوع کار آزادی، عجیب و غریب بود.» برای زن جوانی که تصمیم گرفته بود خلاف همه دستورالعمل ها و انتظارات عمل کند کسی فرش قرمز نینداخته بود:«هر بار که به من می گفتند نمی شود، مصمم تر می شدم، باید می شد.»

آنچه دیگران کار سخت و خشن می دانند برای ایشان «دوست داشتنی» است: «وقتی آدم کاری را دوست دارد همه مشکلات مربوط به آن برایش آسان می شود. برخلاف اینکه همه فکر می کنند راننده ها ممکن است آدم های خشن یا دور از نزاکتی باشند، به نظر من، برخوردشان با خانم ها خیلی مثبت تر است. مسئله مهم این است که خانم ها صبر و حوصله زیادی دارند و روش های برخوردشان متفاوت است. وقتی راننده ام سفر می رفت و یکی دو ماه از خانواده اش دور بود من به راحتی می توانستم با خانواده او ارتباط داشته باشم. اگر مرد بودم، همسر راننده نمی توانست با من حرف بزند یا کمبودهایی را که در غیاب شوهرش در زندگی اش داشت به من بگوید. پس زن بودن من نکات مثبت مضاعفی هم داشت.»

بانوی کارآفرین در ادامه افزودند: مهم این بود که من به کارم باور داشتم و می توانستم خودم را به آنها بقبولانم. اگر در کارت اعتماد به نفس داشته باشی و جلو بروی، می بینی که جامعه اطرافت هم قبولت می کند. البته نه اینکه مدام خطا کنی و با خفت جلو بروی. آدم باید آن قدر خودش را قوی کند که وقتی وارد ماجرایی می شود بتواند کار مثبتی ارائه بدهد.

وقتی از ایشان درباره این پرسیدند که آیا خودشان آشپزی می کنند، در جواب گفتند: طبیعتاً. من مادرم.، همسرم، و بعد بیرون کار می کنم. وقتی از خانه بیرون می آیم هم دفاتر کاری مختلفی دارم. شرکت من اینجا نیست. کار در اتاق بازرگانی مسئولیت اجتماعی ام است.

سوال بعدی این است که خانم مقیمی با این همه مشغله چطور از عهده مادری برآمده است؟ می گوید:«خب زندگی روال خودش را دارد. اگر این طور باشد، آدم نه باید ازدواج کند، نه بچه دار شود، نه تحصیل کند. من رشته ام مهندسی عمران بود ولی در چند سال اخیر کارشناسی مدیریت بازرگانی خواندم. دو تا کارشناسی ارشد گرفتم؛ یک ام بی ای و یک بازرگانی. برای دکترا دی بی ام گرفتم. همین طور دارم ادامه می دهم و هیچ کدام مانعی برای زندگی عادی ام نیست. اگر در کارتان برنامه ریزی داشته باشید، قطعا می توانید همه کار بکنید. من اعتقاد ندارم که باید روی یک کار تمرکز کنم و آن را تا آخر پیش ببرم و بعد بروم مرحله بعدی. مگر شما وقتی نفس می کشید، غذا نمی خورید، وقتی غذا می خورید، چشمتان کار نمی کند؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *