ابا صالح دلــــم سامان نـــدارد /   مگر هجر تــو را پایـــان نـــدارد

ابا صالـــح بیـــا دردم دوا کــن /  مرا از دیدنـــت حاجــت روا کن

ابا صالح مـــرا با روسیــــاهی /  به خود راهم بده با یک نگاهی

ابا صالح فقیــــرم من فقیـــرم /  بده دستی که دامانت بگیـــرم

ابا صالح تو خوبی مـن بدم بــد /  مرا از درگهــــت ردم مکــن رد

اباصالح چه خوش زیبنده باشد /  کـه تو لعل لبت پر خنـده باشد

ابا صالح عزیـــــز آل یاسیـــــن /  بیا درجمع ما یک لحظه بنشین

امروز، احساس کردی که بیماری ات سبک شده؟

گفت: برای من و خانواده ام دعا کنید.

فرمود: فکر کرده ای که برایتان دعا نمی کنم؟

آن هم وقتی که اعمالتان هر روز و هر شب بر من عرضه می شود.

درک مطلب برایش سخت بود.

امام رئوف رو کرد به او. فرمود:

قرآن را نخوانده ای؟! آنجا که فرموده:

عمل کنید که خدا و رسول و مومنانش کار شما را خواهند دید

به خدا قسم مراد از مؤمنان در این آیه، علی بن ابی طالب و امامان هستند.

قلب عبدالله بن ابان روغن فروش آرام شد.

حالا مطمئن بود که امام زمان اش هر روز و هر شب دعا می کند.

هم برای او، هم برای خانواد اش، هم برای تک تک شیعیان.

(کافی، ج ۱، ص۲۱۹)

مینویسم برای تو، یا صاحب الزمان

دوستت دارم

‏نمی دانم

حال خود را نمی دانم

آیا من صادقانه دوستت دارم؟؟؟

یا همچون دیگران برای خودم تو را می خواهم…؟

نمی دانم

در این زمانه و با این اتفاقات عجیب چرا حال و هوای دلم اینطور شده است؟

وقتی با تمام وجودم به تو به فکر می کنم

می بینم تو را می خواهم و تو را تمام تمنا و آرزوی خود خود می بینم.

یا صاحب الزمان تو انتهای هدف من هستی

اگر نمی خواستمت

کهِ آرزو نداشتم که برای وصالت جانم را فدا کنم

پس چرا حال دلم خراب است

آری

من با تمام وجودم خالصانه با تو نبودم و اعمالم این حقیقت را نشان می داد

ولی وقتی در درون خود سیر می کنم

در انتهای وجودم

این حس زیبا را لمس می کنم

که دوستت دارم

یا مولانا یا صاحب الزمان ادرکنی و لاتهلکنی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *